English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (7533 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harsh color U رنگ تند و ناملایم و زننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
harshest U ناملایم
harsher U ناملایم
harsh U ناملایم
unflattering <adj.> U برخورنده [ناملایم] [زمخت]
concussive U ضربت زننده صدمه زننده
knocker U زننده
nastier U زننده
starring U زننده
staring U زننده
acrimonious U زننده
percutient U زننده
pit a pat U زننده
repeller U زننده
repercussive U پس زننده
pungent U زننده
scabrous U زننده
nippy U زننده
repellents U زننده
repellent U زننده
nasties U زننده
nastiest U زننده
beater U زننده
applauder U کف زننده
hideous U زننده
forbidding U زننده
loathsome U زننده
wetter U نم زننده
bitten U زننده
vilest U زننده
viler U زننده
vile U زننده
tarts U زننده
tart U زننده
loathful U زننده
odoriferous U زننده
nasty U زننده
squalid U زننده
mordant U زننده
pinching U زننده
knockers U زننده
clappers U کف زننده
clapper U کف زننده
strikingly U زننده
striking U زننده
unlovely U زننده
nauseam U زننده
striker U زننده
biting U زننده
water repellent U پس زننده اب
prickling U زننده
poignant U زننده
garish U زننده
acrid U زننده
shuffler U زننده
strikers U زننده
stinking U زننده
knotter U گره زننده
disturber U برهم زننده
coruscant U برق زننده
lasher n U سد شلاق زننده
kicker U زننده ضربه با پا
dozer U چرت زننده
inveigler U گول زننده
germinant U جوانه زننده
flogger U تازیانه زننده
flagellator U تازیانه زننده
flagellator U شلاق زننده
flogger U زننده شلاق
garishly U بطور زننده
estimator U تخمین زننده
gasper U نفس زننده
pertubative U برهم زننده
galssy U بی نور زننده
libelant U تهمت زننده
libellant U تهمت زننده
spicily U بطور زننده
sourish U به ترشی زننده
pricker U سیخ زننده
puddler U بهم زننده
slumberer U چرت زننده
scarifier U تیغ زننده
scintillator U جرقه زننده
shouter U فریاد زننده
seasoner U چاشنی زننده
pacer U گام زننده
staring red U قرمز زننده
ad nauseam U بسیار زننده
scintillant U جرقه زننده
malodor U بوی زننده
napper U چرت زننده
trudger U قدم زننده
tacker U کوک زننده
shackler U بخو زننده
tacker U میخ زننده
strider U گام زننده
seasoner U ادویه زننده
howler U جیغ زننده
revolting U بهم زننده
crying U جار زننده
repulsive U زننده تنفراور
gaunt U زننده بی ثمر
gaunt U زننده ساختن
pickier U ضربه زننده
pickiest U ضربه زننده
picky U ضربه زننده
bubblier U جوش زننده
bubbliest U جوش زننده
bubbly U جوش زننده
scintillating U جرقه زننده
glares U روشنایی زننده
howlers U جیغ زننده
harsh U ناگوار زننده
harsher U ناگوار زننده
harshest U ناگوار زننده
sharp U زننده زیرک
sharpest U زننده زیرک
caller U صدا زننده
callers U صدا زننده
sharps U زننده زیرک
glare U روشنایی زننده
glared U روشنایی زننده
repugnant U تنفرانگیز زننده
accuser U تهمت زننده
accusers U تهمت زننده
fizzy U جوش زننده
accusant U تهمت زننده
acrimoniousness U سخن زننده
appellant U تهمت زننده
beater U کتک زننده
cornerman U زننده کرنر
calumniator U افترا زننده
calumnious U تهمت زننده
catterer U چهچه زننده
incisive speech U سخن تند یا زننده
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
stenches U بوی زننده تعفن
greeny U بسبزی زننده سبزفام
sewers U اگو بخیه زننده
poignantly U بطور تیزیا زننده
swatter U ضربت سخت زننده
stench U بوی زننده تعفن
fulsome U زننده اغراق امیز
trusser U چوب بست زننده
sewer U اگو بخیه زننده
fetid U دارای بوی زننده
repulsively U بطور زننده یا دافع
inoffensively U بی انکه زننده باشد
invection U سخن سخت زننده
mawkish U بطور زننده احساساتی
rakish U فاجر جلف و زننده
luridly U کم رنگ وپریده زننده
indign U زننده بدون استحقاق
pungently U بطور زننده یا تند
rankly U بطور زننده یابدبو
boiling U جوش زننده خشمناک
reddish U مایل بسرخی زننده
lurid U کم رنگ وپریده زننده
nippingly U بطور زننده یا طعنه امیز
wheeler U دور زننده چرخ دار
loathly U زننده بطور نفرت انگیز
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
lunger U ضربت زننده جهش کننده
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
inside of the foot kick U بغل پای ضربه زننده
smacker U سیلی زننده خوش طعم
deceptive U گول زننده فریب امیز
smacking U سیلی زننده خوش طعم
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
stirring U بهم زننده هیجان اور
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
prank U شوخی زننده تزئین کردن
fanner U قرقی یا باز کوچک باد زننده
broiler U بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
out flanking U دور زننده احاطه کننده جناح
volleyer U زننده توپ در هوا قبل ازبرخورد با زمین
tickler U بهم زننده تحریک کننده قمقمه کوچک
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
pit a pat U بال بال زننده تپیدن
incisively U بطور نافذ بطور زننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com